چگونه بی انگیزگی معلم در آموزش ریاضی ، بی علاقگی دانش آموزان به ریاضی را سبب میشود؟
عشق و علاقه به آموزش ریاضی که نباشد، فاتحه علاقه مند شدن دانش آموزان به این درس را هم باید خواند. اگر در وجود دانش آموزی علاقه به یادگیری ریاضی وجود دارد آن علاقه نباید کشته شود؛ بلکه باید پروبال داده شود و اگر وجود ندارد باید انگیزه و علاقه را ایجاد کرد و پرورشش داد.
این نیازمند خودتوانمندسازی در زمینه آموزش ریاضی توسط معلمان – در درجه اول – و اصلاح نظام آموزش و ارزیابی آن – در درجه دوم- است. چون اصلاح خود از اصلاح دیگران آسانتر و عملیتراست. شروع کردن از «خود» آهستهتر جواب میدهد، اما با ایجاد تغییر در ترکیب نسبتِ آموزش دیده ها به آموزش ندیده ها و ایجادآگاهی جمعی موردنیاز برای ورود به سطح کلانِ تغییر – یعنی تغییر در نوع نگاه و بینش معلمان و دانش آموزان – کارآتر عمل میکند.
مسئله
درباره بی علاقگی دانش آموزان نسبت به ریاضی – کم شدن متقاضیان ورود به رشته ریاضی در مقطع متوسطه – خالی شدن صندلی دانشگاه ها در رشته ریاضی بسیار گفته و نوشته شده است و تقریبا در تمام این گفتهها و نوشتهها دانش آموز به عنوان متهم ردیف اول بسیار موردنکوهش قرار گرفته است. اما آنچه شاید کمتر به آن پرداخته شده چرایی است که در پس تمام این بی علاقگی ها نهفته است و آن هم بی انگیزه بودن معلمان یا تلاش نکردن برای احیا و پرورش علاقهای است که بارها در مراحل مختلف تحصیل در دانش آموز سرکوب شده است و به همین دلیل باور زنده شدن آن در دانش آموز از بین رفته است.
در روی صحنه
در روی صحنه داستان بی علاقگی دانش آموزان – که کابوس ادامهدار دانشگاهها و موضوع بحث دغدغهمندان آموزش ریاضی است- دانش آموز متهم ردیف اول است و همه در تلاش برای نصیحت – و گاها – رفع این بی علاقگی ناخوشایند او هستند. اما هر روی صحنهای، پشت صحنهای دارد و هر بی انگیزگی دلیلی. اغلب آنچه در طرح و نکوهش بی علاقگی ها بیان شده، بیشتر حاصل بررسی – نه چندان ژرفنگرانه – روی صحنه این داستان است. این نوشته قصد دارد – با تمرکز بر نقش بیمحلی به علائق دانش آموز و ناتوانی معلمین در هدایت درست او در فرایند یادگیری ریاضی – خواننده را به پشت صحنه داستان بی علاقگی نسبت به ریاضی ببرد.
نقش عامل عشق در پرورش خلاقیت و حل مساله ریاضی
اصولا نیاز و عشق دو عنصر اصلی هستند که انجام دادن و به فرجام رساندن کارها را در انسان برانگیخته و – تا حد زیادی – تضمین میکنند. از بین این دو آنچه میتواند خلاقیت و نوآوری را در انسان شکوفا کند عنصر عشق و علاقه فردی است. یادگیری ریاضی هم از این مهم مستثنی نیست. مادامیکه یادگیرنده بتواند موضوعی را آموزش ببیند که موردعلاقه اوست – در صورت حمایت و هدایت درست از سوی معلمین و اساتید – میتوان امیدوار بود که یادگیری او موثر ، ماندگار و مفید خواهد بود که ثمره آن میتواند به بهبود وضعیت آموزش ریاضی و گرایش افراد به این رشته کمک کند.
پس توجه به علائق دانش آموز به نوعی توجه به مسائل واقعی جامعه است چرا که خالی ماندن صندلی متقاضیان رشته ریاضی به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. در صورت تشخیص این موضوع و پرورش و هدایت صحیح علائق دانش آموزان میتوان به افزایش علاقه مندان به ریاضی امید داشت.
پرورش علاقه یعنی پرورش خلاقیت و میدان دادن به ظهور و شکوفایی ایدهها. تنها در صورتی شانس موفقیت در رشته ریاضی وجود دارد که شخص بتواند علائق و ایدههای خود را به خوبی پرورش دهد، بهترینهای خود را بکار گیرد .
نطفه علاقهکشی: ” درس ریاضی خیلی سخت است ، با دقت گوش کنید “
شاید بسیار معدود باشند دانش آموزانی که با علاقه و هیجان سر کلاس ریاضی بیایند و در ابتدای راه با عبارت “این موضوع خیلی سخت است” مواجه نشوند. شاید ندانیم، اما این اولین و ریشهایترین عامل علاقهکشی و خلاقیتکشی در دانش آموز است که باعث ریشه دواندن ضعف در یادگیری ریاضی در او میشود.
ربط علاقهکشی با عملکرد پایین در ریاضی
علاقهکشی یعنی بیانگیزهسازی = خلاقیتکشی یعنی خشکاندن ایدهها = عملکرد پایین ریاضی
وقتی بناست دانش آموز درسی را یاد بگیرد که موردعلاقه او نیست نمیتواند با آن ارتباط بگیرد، انگیزه یادگیری و صرف وقت برای یادگیری در او از بین میرود. از اینجاست که دانش آموز به جای تمرکز بر خواندن و نوشتن برای یادگیری موضوع ریاضی موردعلاقه خود به دنبال راههای میانبر برای خلاص شدن از شر ریاضی میگردد؛ یادگیری را صرفا با هدف گرفتن نمره انجام میدهد.
دقیقا از همین نقطه است که نطفه انجام ریاضی رفعتکلیفی شکل میگیرد و با هر بار سردرگمی درباره چگونگی یادگیری مباحث جدید در دانش آموز رشد مییابد. در این مرحله همچنان دانش آموزان علاقهمندی وجود دارند که برای هدف مقدس – اما از یادرفته – یادگیری تقلا میکنند و به امید فراگیری ریاضی و حل مسائل به کتابها و کلاسهای درس زیادی پناه میآورند و به آموزش معلمین خود دلخوش میکنند، لیکن اغلب در میانه راه درمییابند که یا آموزشی در کار نیست یا آموزش ها بار دانشی ندارند. کمکم که فصل امتحانات نزدیک میشود فقط به دنبال راهی برای اتمام و تحویل نمره خود هستند و حاضرند به هر قیمتی که شده فقط امتحانی دهند و نمرهای بگیرند. در اینجاست که یادگیری رفعتکلیفی– تبدیل به الگوی غالب رفتار یادگیری در درس های ریاضی میشود. یادگیری سرسری جزیی از وجود دانش آموز میشود.
اما چرامعلمین – خواسته یا ناخواسته – علاقهکشی میکنند؟
نداشتن محوریترین توانمندی در ریاضی: ضعف در توانایی ریاضی ورزیدن( یعنی توانایی استدلال و تجزیه و تحلیل و حل مساله ) و ناتوانی در پرورش این توانایی در دانش آموزان؛ که این خود حاصل ضعفهای موجود در نظام آموزشی است که معلمین در آن آموزش دیدهاند. تقریبا همه آنچه آموختهاند و آموختهایم و میآموزانند عبارت است از فرمول ها و رویه های ریاضی نه چگونگی ریاضی ورزیدن. دانستن فرمول و رویه ها ممکن است دانش نظری مبسوطی در اختیاریادگیرنده قرار دهد اما قطعا ریاضی ورزی را به ما نمیآموزاند.
به دلیل عدم برخورداری از این توانمندی،معلمین معمولا دانش آموزان را به سمت روش های یادگیری هدایت میکنند که موردعلاقه خودشان است و میتوانند با اعتمادبهنفس بیشتری– با شیوهای که آموختهاند نه با رویکرد واقعیت مدار– هدایت کنند.
دانش آموز بلد نیست!
در کنار ضعف در توانایی «ریاضی ورزیدن»، ندانستن چگونگی آموزش روش های جدید و پردازش نحوه تفکر دانش آموزان باعث میشود معلمین نتوانند دانش آموزان را به سمت حل مسائلی هدایت کنند که ارزش فکر کردن دارند. طرح پرسشهای خام توسط دانش آموز دال بر «بلد نبودن» او تلقی میشود و هر بار هدایت نافرجام، انگیزه راهنمایی را در معلمین از بین میبرد. ناتوانی در هدایت موثر دانش آموز، بیحوصلگی و محدودیتهای زمانی همه دست به دست هم میدهند تا معلمین با زدن برچسب «دانش آموز بلد نیست» به روشهای سنتی خود پناه ببرند یا او را به حال خود رها کنند. و اینها همه عاملان علاقهکشی در دانش آموز هستند.
برای مهار علاقه کشی نسبت به ریاضی از کجا شروع کنیم؟
اولین و مهمترین گام برای مهار علاقه کشی ریاضی در دانش آموزان، احترام گذاشتن و پروبال دادن به علائق دانش آموزان است و این میسر نمیشود مگر با پرورش توانمندی «ریاضی ورزیدن» در معلمین و آموزش چگونگی بهرهگیری از این توانمندی برای احیا و پرورش علائق دانش آموزان و هدایت موثر آنها. و اینها محقق نمیشود مگر با تغییر نظام ارزیابی عملکردریاضی دانش آموزان و متر اندازهگیری عملکرد و تاثیرگذاری معلمین.
دیدگاهتان را بنویسید